آن روزها

 جدیدترین نوشته ام رو میزارم !! 

                                                            آن روزها !!!  

چقدر دلم برای شما تنگ است ،برای آن روزها

تمام لحظه های بی شما را قدم زدم،در هوای آن روزها 

کجائید؟چه می کنید؟با کسی آشنا شده اید؟!

یا کنار آمده اید با هوای بارانی آن روزها 

تنهایی درد بدی است ،آزارتان که نمی دهد

هنوز هم زیر و رو می کنم جهان را برایتان،به یاد آن روزها 

خیال نکنید ،هنوز سر به هوا و دعوائیم ،نه !

دوری عزیزترتان کرده است ،عزیزتر از آن روزها  

کسی درد مرا نمی فهمد ،حتی دل خودم

مانده ام چگونه کنار بیایم ،با قحطی آن روزها 

روزها می گذرند و ورق می خورند تقویم ها

تقویم من اما ،جم نمی خورد از آن روزها 

ناممکن است!ولی حاضرم خلاصه شود،تمام لحظه های من

در تکرار معصومانه و دلنشین آن روزها 

شما بیائید و بروید وبی انتها از نو شروع شوید

و چقدر حال من خوش است در آغوش آن روزها 

دلواپس و نگرانند برای من که چرا ؟

پشت کرده ام به جهان و دلبسته ام به آن روزها 

حق می دهم به آنها،شمارا ندیده اند و نمی شناسند

نمی دانند که جای من امن است در پناه آن روزها 

خدا را قسم می دهم هر روز به وان یکاد

که ختم به خیر شود عاقبت من و آن روزها  

اگر یکم بده یا جاهایش نقص داره واسه اینه که داغه داغه !!!انتقاد یادتون نره !!!  

*چرا همه دلشون واسه بچه گی هاشون تنگ می شه ؟!!!امروز با ماندانا حرف زدم !اولین باری بود که باهام درد و دل کرد !!!  

*خوب فقط همین دیگه :دی